شکست و لذّت
رقص آهنگ سفر در ابهام
طرح تاریک خبر
می چکاند لب بی تاب سحر
تن دیوارِ شکست
رنگ لذّت پیداست
چینه ها منتظرند
چاک دارد دامنشان
تنگِ شدّت پیداست
تک به تک می نوشند
لفظ آزادی را
همچو خاکی تشنه
می پرستد سنگ را
عطر شب ها گویی
پر طپش از هوس اند
لب آرامش دشت
رود وحشت جاری
سایه ها بیدارند
خوابشان کم شده است
ماه تابان پژمرد
کاش آهنگ سفر
می مُرد و نمی گفت خبر!
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 21:41 توسط کاوش
|
قلب کوچکم را به چه کسي بدهم؟